هدف: سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیبهای اجتماعی است که به راحتی میتواند بنیان فرهنگی و اجتماعی یک کشور را سست و پویاییهای انسانی آن را به مخاطره بیاندازد. درهمتنیدگی عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این مشکل را به یکی از پیچیدهترین آسیبهای اجتماعی دهههای اخیر در کشور مبدل ساخته است. بر این اساس اتخاذ برنامههایی با رویکرد پیشگیری و توانمندسازی در برابر اعتیاد در طول سالهای اخیر همواره مورد توجه بوده است. با این وجود برنامههای پیشگیرانه در بسیاری از سطوح از موفقیت چندانی برخوردار نبودهاند. در همین راستا هدف از انجام این مطالعه تحلیل چرایی ناکارآمدی برنامههای پیشگیری بوده است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینهای انجام شده است. دادهها از طریق مصاحبه عمیق با 33 نفر از مصرف کنندگان ساکن کمپ اقامتی قلعه شور اصفهان و مدیران، کارشناسان و درمانگران حوزه اعتیاد در بهار 1395 با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری جمع آوری شدند و با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شدند. یافتهها: کدگذاری دادهها به خلق 14 مقوله و 66 زیرمقوله منجر شد که بیانگر شرایط علی و زمینهای، راهبردها و پیامدهای ناکارآمدی برنامههای پیشگیری از دیدگاه هر دو گروه شرکتکنندگان در پژوهش است. برخی از آنها عبارتند از: سیاستگذاریهای غیرمشارکتی، بوروکراسی نامناسب، کاستیهای فرهنگی معطوف به ساختار و معطوف به کنشگر، متعارف شدگی و هنجارشکنی لجاجتی. نتیجهگیری: از دیدگاه هر دو گروه از شرکتکنندگان سنخشناسی دوگانهای از ضعفها وکاستیها در تهیه، تدوین و اجرای طرحهای پیشگیری وجود دارد که به ترتیب ناظر بر انکارمحتوایی و انکارصوری طرحهاست. در نوع نخست استراتژی هنجارشکنی لجاجتی و در نوع دوم استراتژی متعارف شدگی و پذیرش شکست در مواجهه با این پدیده از سوی مصاحبه شوندگان اتخاذ می شود که پیامدهای آن تجربهگرایی و دوستیگرایی و گریز و دسترسی ناچیز به طرحها میباشد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1395/7/21 | پذیرش: 1397/8/18 | انتشار: 1397/9/12