۸ نتیجه برای همسر وابسته به مواد
کبری کاظمیان مقدم،
دوره ۱۴، شماره ۵۸ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سرسختی و بهزیستی روانشناختی در زنان دارای همسر وابسته به مواد انجام شد. روش: روش پژوهش شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهآماری این پژوهش شامل تمامی زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعهکننده به کلینیک های ترک اعتیاد در شهر بهبهان در سال ۱۳۹۸ بود. از میان آن ها، ۴۰ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش معنادرمانی را به مدت ۱۰ جلسه دریافت کرد. در حالی که،گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی و پرسش نامه سرسختی روانشناختی در پیشآزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرات پسآزمون دو گروه تفاوت معنیداری وجود داشت و معنادرمانی گروهی توانست باعث افزایش بهزیستی و سرسختی روانشناختی در زنان دارای همسر وابسته به مواد در گروه آزمایش گردد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزه ی اعتیاد می توانند سرسختی و بهزیستی روانشناختی را با استفاده از روش معنادرمانی در زنان دارای همسر وابسته به مواد افزایش دهند.
محمد دربا، عبدالباسط محمودپور، سحر ایجادی، ناصر یوسفی،
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز دولتی و خصوصی درمان سوءمصرف مواد در شهر تهران بود. به این منظور، ۲۰۰ نفر از این افراد به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ-فرم کوتاه، پرسش نامه رضایت زناشویی و پرسش نامه کیفیت زندگی استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار محرومیت هیجانی، رهاشدگی، وابستگی و بازداری هیجانی ۴۰ درصد از واریانس تغییرات رضایت زناشویی را به طور منفی و معناداری پیش بینی کردند. همچنین، طرحواره های ناسازگار رهاشدگی، وابستگی، ایثار، استحقاق و خودکنترلی ناکافی توانستند ۸۴ درصد از واریانس کیفیت زندگی را به شکل منفی و معناداری پیش بینی کنند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش اطلاعات مناسبی در خصوص نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در ایجاد مشکلات فردی و بین فردی زنان دارای همسر وابسته به مواد ارائه می کند و میتواند در تعیین برنامه ها و مداخلات درمانی مناسب باشد.
حسین جناابادی، پروانه جوادی فر،
دوره ۱۵، شماره ۶۲ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطهی حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تابآوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان دارویی در مراکز ترک اعتیاد شهر زاهدان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش شامل زنان دارای همسر وابسته به مواد بودند کـه جهـت درمـان همسـران خود به مراکز ترک اعتیاد خود معرّف شهر زاهدان مراجعه کرده بودند. نمونهی آماری پژوهش شامل ۲۰۰ نفر از زنان افراد وابسته به مواد بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامهی حمایت اجتماعی واکس و همکاران (۱۹۸۶)، پرسشنامهی سرسختی روانشاختی اهواز کیامرثی و همکاران (۱۳۷۷) و پرسشنامهی تابآوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳) دادند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که بین حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تابآوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان رابطهی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که ۵۸ درصد از واریانس تابآوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان براساس حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی قابل پیشبینی است. نتیجهگیری: با توجه به اینکه حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی با تابآوری همسران افراد وابسته به مواد تحت درمان رابطهی مستقیم دارند و میتوانند تابآوری را پیشبینی کنند، میتوان برای افزایش تابآوری خانوادههای مواجه با اعتیاد، برنامهی حمایت اجتماعی این خانوادهها را در اولویت قرار داده و از کلاسهای آموزشی برای افزایش سرسختی روانشناختی آنها استفاده کرد.
علی تقوائی نیا،
دوره ۱۶، شماره ۶۶ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سازگاری زناشویی و احساس تنهایی زنان دارای همسر وابسته به مواد انجام شد. روش: پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل همه زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی شهر یاسوج بودند که از بین آن ها ۳۲ نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۶ نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش برنامه آموزش تنظیم هیجانی را به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای دریافت کردند. آزمودنی ها پرسشنامه احساس تنهایی عاطفی اجتماعی و مقیاس سازگاری زناشویی را در مراحل پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تأثیر آموزش تنظیم هیجان در گروه آزمایش بر سازگاری زناشویی و احساس تنهایی زنان دارای همسر وابسته به مواد معنی دار بود. به بیان دیگر، نتایج، کاهش معنیدار احساس تنهایی و افزایش معنی دار سازگاری زناشویی را در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون نشان داد. نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان بر افزایش سازگاری زناشویی و کاهش احساس تنهایی زنان دارای همسر وابسته به مواد مؤثر است. نتیجه این پژوهش می تواند در حوزه های آموزشی و درمانی مرتبط با وابستگی به مواد و پیامدهای آن مورد استفاده قرار گیرد.
همایون هارون رشیدی،
دوره ۱۷، شماره ۶۸ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تحمل ابهام و پریشانی روانشناختی زنان دارای همسر وابسته به مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعهکننده به مراکز مشاوره دولتی شهر دزفول در سال ۱۴۰۰ بود. از این بین، ۳۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامههای تحمل ابهام و پریشانی روانشناختی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش تنظیم هیجانی در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیشآزمون، آموزش تنظیم هیجان به طور معناداری باعث افزایش تحمل ابهام و کاهش پریشانی روانشناختی در گروه آزمایش شد. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای حاصل میتوان نتیجه گرفت زنان دارای همسر وابسته به مواد با یادگیری فنون مبتنی بر تنظیم هیجان میتوانند به تحمل ابهام بیشتری دست یابند و پریشانی روانشناختی کمتری را تجربه نمایند. نتیجه این پژوهش میتواند در حوزههای آموزشی و درمانی مرتبط با وابستگی به مواد و پیامدهای آن مورد استفاده قرار گیرد.
زهرا مستدام، علی رضایی شریف، حمید رضا صرامی،
دوره ۱۷، شماره ۷۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته زنان متقاضی طلاق با همسر وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش زنان متقاضی طلاق با همسر وابسته به مواد شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع داده ها، ۱۷ نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: در این مطالعه پس از استخراج جملات و کلمات مهم از متن مصاحبه، ۴ درونمایه اصلی و ۱۶ درون مایه فرعی استخراج شد. درون مایه های اصلی شامل نارضایتی زناشویی، قطع ارتباط عاطفی، اجبار به طلاق و نگرانی در مورد آینده خود و فرزندان بود. نتیجه گیری: خانواده ها و به ویژه همسران مردان مصرف کننده مواد به دلیل قرار گرفتن در معرض آسیب پذیری شدید فردی و اجتماعی نیازمند درک و حمایت همه جانبه هستند. این یافتهها دیدگاه جدیدی به تیم درمان برای درک واقعیتر خانوادههای بیماران وابسته به مواد و مشکلات واقعی آنها میدهد.
منیره محمدی، شیدا جبل عاملی،
دوره ۱۷، شماره ۷۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر خودانتقادی و تحمل پریشانی در زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهآماری پژوهش شامل همه زنان دارای همسر وابسته به مواد تحت آموزش گامهای دوازدهگانه در انجمن نارانان اصفهان بود. از این بین، ۳۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامههای خودانتقادی و تحمل پریشانی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. طرحواره درمانی در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود داشت و طرحواره درمانی باعث کاهش خودانتقادی و بهبود تحمل پریشانی در زنان دارای همسر وابسته به مواد شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، طرحواره درمانی میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر جهت کاهش خودانتقادی و بهبود تحمل پریشانی زنان دارای همسر وابسته به مواد به کار رود و در مراکز آموزشی و درمانی مربوطه مورد استفاده قرار گیرد.
فاطمه کریمی، فریبا زرگرشیرازی،
دوره ۱۷، شماره ۷۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی در زنان دارای همسر وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهآماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعهکننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اهواز در سال ۱۴۰۲ بود. از این بین، ۳۲ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۶ نفر) و کنترل (۱۶ نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. درمان شناختی-رفتاری در ۸ جلسه ۴۵ دقیقهای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود داشت و درمان شناختی-رفتاری باعث افزایش تحمل پریشانی و بهبود مهارت های تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای همسر وابسته به مواد شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزه ی اعتیاد میتوانند با استفاده از روش درمان شناختی-رفتاری بر افزایش توانمندیهای مرتبط با تحمل پریشانی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان تأکید کنند.