نظام الدین قاسمی، مهدی ربیعی، سید عباس حقایق، حسن پالاهنگ،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه سطح هیجانخواهی، راهبردهای مقابلهای و میزان
آسیبپذیری در برابر استرس در بین معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون و افراد سالم بود.
روش: پژوهش از نوع پژوهشهای علی مقایسهای میباشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه معتادان شهر بهارستان اصفهان تشکیل میدادند که به یکی از مراکز ترک اعتیاد مراجعه میکردند. نمونه انتخابی با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای تصادفی (۶۲ نفر معتاد و ۵۲ نفر سالم) انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه هیجانخواهی ذاکرمن، راهبردهای مقابله ای لازاروس و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو استفاده شد. یافتهها: نتایج مانوا نشان داد که بین سه متغیر هیجان خواهی، آسیب پذیری در برابر استرس و راهبرد مقابلهای حل مدبرانه، بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون لجستیک نشان دهنده قابلیت پیشبینی کنندگی نوع ماده مصرفی و راهبرد مقابلهای حمایت طلبی و حل مدبرانه بود. نتیجهگیری: سطح هیجان خواهی و میزان آسیب پذیری در برابر استرس، به عنوان یک متغیر پیش بین در استفاده از نوع راهبردهای مقابلهای و نوع ماده مصرفی، در افراد سوء مصرف کننده مواد عمل میکند. این مطلب میتواند در مداخلات پیشگیرانه و درمانی جهت نیل به نتایج مطلوب مورد توجه
قرار گیرد.
نظام الدین قاسمی، احمدرضا کیانی، اصغر زرهپوش، مهدی ربیعی، نجمه وکیلی،
دوره ۶، شماره ۲۳ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده
هدف: اعتیاد به موادمخدر برحسب نوع ماده مصرفی دارای عوارض و اثرات مختلف است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکردهای عصب-روان شناختی در بین مصرفکنندگان شیشه با افراد عادی انجام شده است. روش: پژوهش از نوع علّی-مقایسهای است که روی دوگروه افراد سوءمصرف کننده مواد و افراد عادی انجام شده است. جامعه آماری کلیه مصرفکنندگان مواد مخدر شهر بهارستان اصفهان بود. گروه مصرفکننده مواد شامل ۳۳ نفر مصرفکننده شیشه بودند که از بین افراد مراجعه کننده به مرکز درمان اعتیاد بهارستان به روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند. گروه مقایسه شامل ۳۹ نفر از افراد عادی بود که از لحاظ سن، جنس و تحصیلات با گروه اول همتا سازی شدند. افراد هر دو گروه توسط مدیر فنی مرکز و با استفاده از تستهای تشخیصی ادراکی مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمعآوری اطلاعات ازآزمون کارتهای ویسکانسین، دستگاه کرونسکوپ (زمان واکنش) در سه وضعیت ساده، تشخیصی و انتخابی وسوگیری توجه (آزمون استروپ) استفاده شد. یافتهها: یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که مصرفکنندگان شیشه در مقایسه با افراد عادی از لحاظ تعداد خطا تفاوت معناداری دارند، ولی از لحاظ خطا، درجاماندگی درآزمون ویسکانسین تفاوت معناداری باهم ندارند. در زمینه زمان واکنش نیز یافتهها نشان داد که مصرفکنندگان شیشه کمترین زمان واکنش و بیشترین میزان خطا را در هر سه حالت داشتند، اما در کوشش به شکل ساده بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. به عبارت دیگر، دوگروه در کوشش به شکل انتخابی و تشخیصی در زمان و تعداد خطاها با یکدیگر تفاوت معناداری نشان دادند. همچنین، دو گروه در سوگیری توجه (آزمون استروپ) از لحاظ تعداد خطا با یکدیگر تفاوتی نداشتند، ولی از لحاظ زمان، بین مصرفکنندگان شیشه و افراد سالم تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجهگیری: میتوان گفت مصرف شیشه میتواند شرایط متفاوتی را از لحاظ عملکردهای شناختی- عصبی در افراد ایجاد کند. شناسایی و فهم این عوامل میتواند علاوه بر کمک به درک بهتر مشکل، به ارایه راهکارهای مختلف درمانی منجر شود.