چه مساله ای پیشآمده که مسوولان و دست اندرکاران مساله اجتماعی کردن یا اجتماعی شدن را مطرح کردهاند؟ چرا اجتماعیکردن! آیا خطر مهمی جامعه، گروهها، خانوادهها یا افراد را تهدید میکند؟ آیا این همه تلاشها، جان فشانی ها، فداکاری ها و هزینه های سرسام آور نتوانسته است تاثیر جدی بر جلوههای شوم پدیده اعتیاد داشته باشد؟ آیا اقداماتی که تاکنون صورتپذیرفته کافی نبودهاند؟ آیا مسؤولان ذیربط در امر مقابله و مبارزه با اعتیاد کوتاهی میکنند یا به منظور ریشه کنی یا کاهش موضوع موادمخدر و روانگردان ها نیاز به عزم جدی تری وجود دارد؟
ضرورت این امر نشان می دهد که مساله موادمخدر نیاز به توجه بیشتری دارد: مثلا چندی پیش دبیر کل ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرد که "رقم یک میلیون و 325 هزار نفر معتاد به اندازه کافی وحشتناک است و نیازی به اعلام رقم های اغراقآمیز دیگر نیست. یا اینکه یکی از متخصصان حوزه اعتیاد تاکید کرده که اگر اعتیاد را یکی از مشکلات سلامت فردی و اجتماعی بدانیم، در این صورت مقابله با اعتیاد به نوعی، مقابله با مشکلات سلامتی است.
همچنین، یکی از کارشناسان حوزه ستادی مبارزه با موادمخدر نیز معتقد است که مشارکت عامه ی مردم متضمن یک جامعهی سالم است. هر چقدر احساس مسوولیت مردم بیشتر باشد، جامعه از سلامت و آرامش بیشتری برخوردار خواهد بود. تمامی بخش های جامعه باید تلاش کنند و مردم را از حالت بهت، تعجب و تماشاچی بودن بیرون بیایند تا اهداف ملموس و بدون هزینه های سرسام آور، دست یافتنی باشند. تجربه نشان داده است، در هر جامعهای افرادی که دچار شکستهای اجتماعی میشوند، برای واکنش به این شکست، به انواع رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد مبادرت می ورزند و این یک موضوع جهانی است. بنابراین، اجتماعی شدنِ برخورد با این معضلات، نیز یک مطالبه ی جهانی است و به همین منظور در اهداف توسعه ی قرار گرفته است.
از سوی دیگر، امروزه در بیشتر کشورهای دنیا، به این نتیجه رسیدهاند که برای رضایتمندی بیشتر اجتماعی و توسعه پایدار و در سطوح پائین تر برای اجرای موفق برنامه ها، ناگزیر باید از الگوهای اجتماعی تر و بالا بردن مشارکت های مردمی استفاده شود. به نظر می رسد که مطرح کردن بحث "اجتماعی شدن مبارزه با موادمخدر" نیز از همین ضرورت نشئت گرفته است که برای پایداری بیشتر و اثربخشی بهتر مداخله ها در مبارزه با موادمخدر باید این روند طی شود.
در همین چارچوب، دولتمردان حوزه اعتیاد گزارش دادهاند که میزان خسارت وارده به اقتصاد کشورمان 10هزار میلیارد تومان بوده است که از آن میان، سهم مصرف کنندگان شامل هزینه های خرید، مصرف مواد، ایاب و ذهاب برای تهیه مواد، سهم جامعه شامل آسیب های واردشده همچون سرقت، قتل، بیکاری، از بین رفتن سرمایه های زیربنایی دولت، کاهش بهره وری، متلاشی شدن بنیان های خانواده و سهم دولت در زمینه هزینه های مقابله با عرضه، درمان، کاهش درآمد مالیاتی، تحمیل هزینه های اضافی و خارج از عرف و... محاسبه شده است که با توجه به تورم و شرایط اقتصادی موجود، باید این خسارت را بیشتر محاسبه کرد. بنابراین، "موادمخدر در حوزه اقتصاد آثار زیانباری را همچون ایجاد ناامنی در محیط های اقتصادی، اجتماعی و رسوخ وجوه حاصل از معاملات موادمخدر در شبکه های مالی کشور بهدنبال دارد". پس، کاهش بازده نیروی انسانی فعال، افزایش هزینه های مستقیم و غیرمستقیم اجتماعی، از هم پاشیدن نهاد خانواده، رسوخ وجوه حاصل از معاملات موادمخدر در شبکه های مالی کشور و ایجاد ناامنی در محیط های اقتصادی و اجتماعی همچون سرقت و خشونت را می توان از جمله تهدیدات جدی ناشی از مواد مخدر در حوزه اقتصاد برشمرد."
از منظری دیگر، اجتماعی شدن بهمعنای درگیر کردن ذهن و فکر تمامی افراد جامعه نسبت به موضوع انواع موادمخدر و روان گردان ها؛ فعالیت و مشارکت اکثریت مردم در عدم اشاعه این بلای خانمان سوز؛ ادای دین نسبت به تمامی اصول انسانی و همنوع؛ شریک شدن در سرنوشت یکدیگر. اجتماعی کردن یعنی به میدان آوردن تمامی ظرفیت های اجتماعی کشور برای مبارزه با موادمخدر. وظیفه ما در حوزه اجتماعی کردن، عمومی کردن فهم و درک مردم است. پس دور از ذهن نیست که برای عملیاتی کردن این مفهوم اجتماعی لازم است تمام ظرفیت ها، دستگاه ها، سطوح و لایه های مختلف اجتماعی را متوجه امر مبارزه کنیم و مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد باید بهعنوان یک مساله مهم و آسیب اجتماعی مورد توجه همگان قرار گیرد و رویکردی اجتماع محور پیدا کند و همچنین تک تک مردم خودشان باید وارد صحنه مقابله با این پدیده شوم شوند. در واقع، مردم سرمایه اجتماعی جوامع هستند و چنانچه اعتماد و اطمینان آنها حاصل شود، مشکلات خود به خود و با هزینه کم حل میشوند. زمانیکه سرمایه اجتماعی افزایش می یابد، خود به خود اعتیاد کاهش مییابد. یادمان باشد که برای اجتماعی کردن باید اول تمام نقیصه های اجتماعی شدن مان را برطرف سازیم. در تمامی این مراحل این بیت شعر استاد سخن "سعدی"، باید در پیشانی همه قابل مشاهده باشد: "بنیآدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند- چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار- تو کز محنت دیگران بیغمی، نشاید نهند نامت آدمی".
حال سؤال اصلی این است که مردم را چطور در امر "اجتماعی شدن" مشارکت دهیم. مردم باید بدانند که قرار نیست دولت تمام مشکلات جامعه را به تنهایی حل کند. دولت در این زمینه به کمکهای مردم نیاز دارد. به عبارتی دیگر، دولت خود مردم هستند، مگر بدنه دولت مختص به جایی دیگر و مردم نیز متعلق به قسمتی دیگر است. بحث مبارزه کردن جز با فهم و درک درست از موضوع حاصل نمیشود. بنابراین، همانطور که دبیر کل ستاد گفته است: "وظیفه ما در حوزه اجتماعی کردن، عمومی کردن فهم و درک مردم است".
علاوه بر این، ما برای اجتماعی کردن مبارزه با موادمخدر باید مدلی را با توجه به شرایط خاص اجتماعی خودمان طراحی کنیم و اجرای مدلهای غربی در کشور ما با مشکلاتی روبهرو خواهد شد. نکتهی مهم این است که مدل مناسب برای این کار باید از پایین به بالا، در سطوح مختلف جامعه و با نمایندگی از قشرهای مختلف جامعه طراحی شود. در نهایت، امید است فرهیختگان، محققان و دانشگاهیان بخشی از مطالعات خود را به مساله مهم "اجتماعی شدن" در حوزه اعتیاد اختصاص دهند.
محمود مینویی
سرپرست دفتر تحقیقات و آموزش
ستاد مبارزه با موادمخدر ریاست جمهوری
دفعات مشاهده: 12980 بار |
دفعات چاپ: 295 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر